فرهنگ عامیانه مردم سیستان

[سیستانیها]

اگه قبل از طلوع خورشید درب حیاط باز شود یا درب حیاط جارو شود برکت زیاد میشه و...

این یعنی کار وتلاش وسازندگی وسحرخیزی که در اسلام نیز سفارش شده است

[زیاد جدی نیست]

زابلی ها میگن اگه مار زن حامله را ببینه چشماش جایی را نمی بینه وهمونجا ماتش میبره وبه زن حامله حمله نمیکنه

بسته به شخص ش هم داره اگه خانمه اصالتا سیستانی نباشی حتما نیش قشنگه رو میخوره ولی اگه زنه زابلی باشه و مار هم زابلی این وسط دوتایی شون زابلی میشن پس نیش نمیخوره زنه... در کل همه چی بر میگرده به دیالوگی که به محض دیدن مار رد بدل میشه .. که زنه میگه موکه جو ای چزیه... یا میگه واویلا ای باز از عگجه بیومه مارهم میگه ب رو ده ده جوو

[هامون]

بسته به شخص ش هم داره اگه خانمه اصالتا سیستانی نباشی حتما نیش قشنگه رو میخوره ولی اگه زنه زابلی باشه و مار هم زابلی این وسط دوتایی شون زابلی میشن پس نیش نمیخوره زنه... در کل همه چی بر میگرده به دیالوگی که به محض دیدن مار رد بدل میشه .. که زنه میگه موکه جو ای چزیه... یا میگه واویلا ای باز از عگجه بیومه مارهم میگه ب رو ده ده جوو

بهتره اینم اضافه کنی که زابلی شم باید ساکن در خود زابل باشه و ...

[توحیدی حسامیه]

بنام.خدا
برای خودم تجربه شده اگرکف دست چپم بخاره .مبلغی باید از جیب مبارک بپره

و اگر دست راستم بخاره پولی بدستم میاد.......

...اگر کف پای چپم بخاره مسافرتی پیش میاد که راضی به رفتن ان نیستم..

اگرکف پایراستم بخاره سفر خوش وراضی کننده برام پیش میاد18112]هیچگاه از بیان داشته های فرهنگی خود شرم نداشته باشیم چون بسیاری از این باورها پشتوانه های اعتقادی وتجربی و.. دارند ان بخش اندکی هم که دور از ذهن هستند به دلیل تغییر شرایط زندگی است که ما الان در این اوضاع واحوال با انها احساس بیگانگی می کنیم
[/quote]

[توحیدی حسامیه]

بی بی تندوری موراد تره بدیه..

من خودم چندین مرتبه این دعا را

از زبان مادر وخاله هنگام پختن نان

شنید م.....

[admin]

بی شک پشت سر هر کدوم از این باورهای عامیانه دنیایی حرف وتجربه و موارد بحث انگیز هم وجود داره. به هر روی از دوستانی که برای نشر انچه مربوط به فرهنگ واداب ورسوم سیستانیها وهر انچه مربوط به سیستانیهاست واحتمال دارد فراموش شود زحمت می کشند بی نهایت سپاسگزارم .همچنین از دوستانی که برای جذب مخاطب مطالب متنوع وکاربردی ارسال می کنندنیز بی نهایت ممنونم

[نیمرو ز]

در فرهنگ عامه سیستان درمان هایی وجود دارد که با داروهای گیاهی صورت می گیرد مثلا گیاهی بنام اجقون هست که به صورت کپه ای ان را برای دل پیچه و دل درد استفاده می شده است

[سیستانیان]

1- گياه درماني

سردرد :نمك آب مي گرفتند و به پيشاني مي ماليدند
چشم درد : "چشم"(češom) كه تخم گياه خودرویي است مي كوبيدند و آب آن را در چشم مي ريختند براي تسكين درد ترياك مي كشيدند همچنين سنگ سرمه رامي كوبيدند و پودر آن را درچشم می ریختند يا سرمه مي كشيدند جوهر قرمز( مرکوکرم ) در چشم مي ريختند

دندان درد : ريشه ی بوته هندوانه ی ابوجهل راروي دندان مي گذارند محل درد را داغ مي كردند و در مواردي كه دندان مي كشيدند، نمد را مي جوشاندند و برای بند آمدن خون نمدداغ را در محل زخم مي گذاشتند
-گلودرد : جوشانده ی گياه "تلخي" مي خورند يا" روند" (ravand) كه چوب قرمزي دارد با ترياك مي كوبندو صاف مي كنند و مي كشند
سرماخوردگي : بلغور گندم را تفت داده به مريض مي دهند همچنين برگ گياه "مسار" (masâr)كه شبيه برگ زردك است و"ازگن " (ezgen) و دارچين رامخلوط كرده باچاي دم مي كنند و به مريض مي دهند
دل درد :" اجغون"ajgun)) و "باديون" (bâdiyun) و "شوتك" (šutk) راجوشانده مي خورند، همچنين پودر گياه خودروي ديگري به نام "تلخي" را در آب مي ريزند و مي خورند
مارگزيدگي : اگر نسبت به مارگزيدگي شك داشتند شير تازه در دهان مريض مي ريزند، اگر شير ببندد و سفت شود نشانه ی مار گزيدگي است ، براي درمان برگ بوته ی اسپند را كوبيده در محل گزيدگي مي گذارند ، يا كاه را مي جوشانند و آب آن را مي گذارند سرد شود، سپس آجري را داغ كرده در آب مي اندازند تا بخار كند و مار گزيده اين بخار را استنشاق كند .همچنين بالاي محل گزيدگي را محكم مي بندند كه جريان خون قطع شود، سپس خراش مي دهند و خون آن را مي مكند كه زهر بيرون بيايد
3- دو دست و پاي مريض را به چوب مي بندند و دو نفر او را در همين حال مي چرخانند ، تا سرگيجه بگيرد و استفراغ كند ، يا كهنه اي را فتيله كرده يك سر آن را آتش مي زنند و سر ديگرش را در محل گزيدگي مي گذارند، و فتيله در همين حال باقي مي ماند تا آخر بسوزد ، چاله اي مي كنند و دو چوب دو شاخه در طرفين آن در زمين تعبيه مي كنند ، چوبي نيز روي آن مي گذارند ، و مريض بايد لب چاله بنشيند و پايش را در چاله بگذارد و به چوب تكيه كند، اين عمل تمهيدي بود براي ممانعت از خوابيدن مريض ( جانب اللهي ، 1381 ص 243)
پادرد : باروش هاي زير درمان مي كنند
1- جوشانده" شيبلي" (šibli) مي خورند
2- هيزم درخت مخ (max)كه درخت خود رویي است با "كلمك شور"(kalmakšur) و "شور" (šur) در چاله اي مي سوزانند و خاكستر كه شد چوبي روي چاله مي گذارند ومريض روي چاله مي خوابد
زخم و جراحت : جوشانده ی گياه" زبان سگ" را با آرد مخلوط مي كردند و براي پيش گيري از عفونت و رفع سوزش روي زخم مي گذاشتند ،*اشترك” (oštork) را نيز مي كوبيدند و مرهم مي كردند و روي زخم مي گذاشتند

[سیستانیها]

سیستانیهای گنبد,سیستانیها؛سیستانی های گنبد,سیستانی های گرگان,سیستانیهای گرگان,زابلی های گرگان,زابلیهای گنبد,زابلی های گنبد,زابلی های گرگان,زابلیهای گنبد,سیستانیان گنبد,سیستانیان گرگان,سیستانیهای کلاله,سیستانی های کلاله,سیستانیهای گالیکش,سیستانی های گالیکش,سیستانیهای مینودشت,سیستانی های مینودشت,زابلی های گالیکش,زابلیهای گالیکش,زابلی های مینودشت,زابلیهای مینودشت,زابلی های آزادشهر,زابلیهای آزادشهر,سیستانی های آزادشهر,سیستانیهای آزادشهر,سیستانیان آزادشهر؛سیستانیهای رامیان,سیستانی های رامیان,زابلی های رامیان,رابیهای رامیان,زابلی های خان ببین,زابلیهای خان ببین,سیستانیهای خان ببین,زابلیهای خان ببین ,سیستانی های علی آبادکتول,سیستانیهای علی آبادکتول,زابلی های علی آبادکتول,زابلیهای علی آبادکتول,سیستانیهای سرخنکلاته,سیستانی های سرخنکلاته,زابلیهای سرخنکلاته,زابلی های سرخنکلاته,سیستانیهای وشمگیر,سیستانی های وشمگیر,زابلی های وشمگیر,زابلیهای وشمگیر,سیستانیهای آق قلا؛سیستانی های آق قلا؛زابلی های آق قلا,زابلیهای آق قلا؛سیستانیهای کردکوی,سیستانی های کردکوی,زابلی های کردکوی,زابلیهای کردکوی,سیستانیان کردکوی,سیستانیان آق قلا؛سیستانیان علی آبادکتول,سیستانیان وشمگیر؛سیستانیان فاضل آباد,سیستانیهای فاضل آباد,سیستانی های فاضل آباد,زابلی های فاضل آباد,زابلیهای فاضل آباد؛سیستانی های بندرگز,سیستانیهای بندرگز؛زابلیهای بندرگز,زابلی های بندرگز؛سیستانیان بندرگز؛سیستانیهای گمیشان,سیستانی های گمیشان؛زابلیهای بندرترکمن,زابلی های بندرترکمن,سیستانی های بندرترکمن,سیستانیهای بندرترکمن,سیستانیان بندرترکمن,سیستانیهای سیمین شهر,سیستانی های سیمین شهر,زابلیهای سیمین شهر,زابلی های سیمین شهر,زابلی های فاضل اباد,سیستانیهای فاضل ابادکتول؛سیستانیهای قرق,سیستانیهای؛سیستانی های قرق؛زابلی های قرق,زابلیهای قرق,سیستانیهای فراغی,سیستانی های فراغی,زابلیهای فراغی,زابلیهای فراغی,زابلیهای گلستان,زابلی های گلستان,سیستانیهای گلستان,سیستانی های گلستان,زابلیهای مازندران,زابلیهای مازندران,سیستانیهای مازندران,سیستانیان مازندران,سیستانی های بجنورد,سیستانی های بجنورد,زابلیهای بجنورد,زابلی های بجنورد,زابلیهای خراسان,زابلی های خراسان,سیستانیهای خراسان,سیستانی های خراسان,سیستانی های اصفهان,سیستانیهای اصفهان,زابلیهای اصفهان,زابلی های اصفهان,سیستانیان اصفهان,زابلیهای تهران,زابلی های تهران,سیستانی های تهران,سیستانیهای تهران,سیستایهای سمنان,سیستانی های سمنان؛زابلی های سمنان,زابلیهای سمنان,سیستانیهای شاهرود,سیستانی های شاهرود,زابلیهای شاهرود,زابلی های شاهرود,سیستانیهای مشهد,سیستانی های مشهد,زابلیهای مشهد,زابلی های مشهد,سیستانیها بیرجند,سیستانی های بیرجند,سیستانیهای بیرجند,زابلیهای بیرجند,زابلی های بیرجند,سیستانیهای فندرسک,سیستانی های فندرسک,زابلی های فندرسک,زابلیهای فندرسک؛سیستانیان فندرسک,سیستانیان,بنیادنیمر وز,خانه فرهنگ وهنرسیستانیها,گروه موسیقی نیمروز,گروه موسیقی سیستانی نیمروز,مرکز تخصصی صنایع دستی سیستانی,محمدآذری,محمدآذری نیمروز,نیمروز,نیمروزانلاین ,موسیقی سیستانی,زنان سیستانی,زنان زابلی,کودکان سیستانی,کودک سیستانی]کودک زابلی,کودکان زابلی,موسیقی سنتی,صنایع دستی سیستانی,غذای سنتی سیستانی,دهل وساز؛شهرسوخته,کوه خواجه,هامون,هیرمند؛زابل,نی� �روز؛زاهدان؛ایرانشهر؛رستم, یعقوب لیث صفاری,توتن,خلک,دهل وساز,گویش سیستانی,بنیادنیمروز,خانه فرهنگ وهنرسیستانیها,گرگان,گنبد,ا� �وام گلستان,میراث فرهنگی,شهدای سیستانی,فرهیختگان سیستانی,سیستانیها,سیستانی های,